زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه
 

جنت عرفانی





یکی از واژه‌هایی که در عرفان به آن توجه شده است جنت می‌باشد و در مورد آن بحث شده است.


۱ - پیشینه جنت در عرفان و صوفیه



مضامین‌ آثار صوفیانه‌ و عرفانی‌ در باره‌ جنّت‌، به‌ دو دوره‌ پیش‌ از ابن‌عربی‌ و پس‌ از وی‌ تفکیک‌پذیر است‌. در مجموعه‌ اشارات‌ و تعبیرات‌ منابع‌ دوره‌ نخست‌، کمتر به‌ چیستی جنّت‌، فراتر از داده‌های‌ قرآن‌ و احادیث‌ نبوی‌ پرداخته‌ شده‌ و پرسشهایی‌ را که‌ معمولاً نزد متکلمان‌ و فیلسوفان‌ مطرح‌ بوده‌ است‌، در این‌ آثار نمی‌توان‌ یافت‌. شاخص‌ترین‌ اثر عرفانی‌ که‌ به‌ استقلال‌ در باره‌ عالم‌ آخرت‌ نوشته‌ شده‌، رساله‌ التوهم‌: رحله‌ الانسان‌ الی‌ عالَم‌ الا´خره‌ از حارثِ محاسبی‌ ، در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ است‌.

۲ - جنت از نگاه حارث محاسبی



محاسبی تصویری‌ خیالی‌ و تَذکاری‌ از مراحل‌ گذر انسان‌ از زندگی‌ دنیا به‌ حیات‌ آخرت‌، یعنی‌ از لحظه‌ مرگ‌ تا قرار یافتن‌ در جنّت‌، بر پایه‌ داده‌های‌ قرآن‌ و حدیث‌ نبوی‌، ارائه‌ کرده‌ و کوشیده‌ است‌ محاسن‌ جنّت‌، به‌ویژه‌ جهات‌ متعالی‌ و سرشار از پاکی‌ و نزاهت‌ آن‌، را به‌ مخاطب‌ بنمایاند. همه‌ فقرات‌ رساله‌ با «تَوَهَّم‌» آغاز شده‌ و ضمناً تأکید گردیده‌ که‌ ابزار این‌ «توهُم‌» عقل‌ است‌.
[۱] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۵۸.
[۲] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶۲.
[۳] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶.
[۴] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۸۶.
به‌ گفته‌ او، اهل‌ جنّت‌ ــ یعنی‌ مشمولان‌ کرامت‌ و رضوان‌ خداــ چون‌ به‌ جنّت‌ می رسند ‌، غبار تن‌ به‌ آب‌ چشمه‌ای‌ می‌شویند تا با جسمی‌ شاداب‌ آماده‌ قرار یافتن‌ در جنّت‌ شوند، آنگاه‌ از آب‌ گوارا و خنک‌ چشمه‌ای‌ دیگر می‌نوشند تا با آن‌، وجود خود را از هر کینه‌ای‌ بپیرایند و قلب‌ و جسم‌ خویش‌ را پاک‌ سازند.
[۵] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۶۶.
وی‌ سپس‌ از استقبال‌ شکوهمند منتظرانِ قدوم‌ اهل‌ جنّت‌ و نغمه‌خوانی‌های‌ تقدیس‌کنندگان‌ حضرت‌ ربّ، خبرمی‌ دهد و سرانجام‌ فراخوان‌ فرشتگان‌ را از آنان‌، برای‌ دیدار ربّ، با تعبیراتی‌ خیال‌انگیز و شوق‌آفرین‌ مطرح‌ می‌کند. پایان‌بخش‌ سخن‌ او این‌ است‌ که‌ خلایق‌ توان‌ وصف‌ شادمانی‌ قلبی‌ خود را از شنیدن‌ کلام‌ خداوند نخواهند داشت‌.
[۶] محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۹۱.


۳ - جنت از نگاه قشیری



بی‌رغبتی‌ به‌ تأویل‌ نعمت‌های‌ جسمانی‌ جنّت‌ در لطائف‌الاشارات‌ قُشَیری‌ نیز مشهود است‌. او معتقد است‌ خطاب‌ خدا با مردم‌ به‌ اندازه‌ فهم‌ آنهاست‌ و هیچ‌یک‌ از اشیای‌ جنّت‌ قابل‌ مقایسه‌ با امور دنیایی‌ نیست‌ و اشتراک‌ اجزای‌ این‌ دو عالم‌ فقط‌ در اسم‌ است‌ و فهم‌ ما از جنت‌، فراتر از معنای‌ اسم‌ نیست‌، بی‌آنکه‌ به‌ شناخت‌ مصداق‌ خارجی‌ و عینی‌ آن‌ نایل‌ شویم‌؛ در عین‌ حال‌، او هیچ‌ گرایشی‌ به‌ منحصر دانستن‌ جنّت‌ به‌گونه‌ای‌ لذت‌ معنوی‌ ندارد و حتی‌ رتبه‌ حسی‌ و جسمی‌ جنّت‌ را فروتر از رتبه‌ نعمت‌های‌ معنوی‌ آن‌ نمی‌داند.
[۷] قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۲،ص۶۳۰.
[۸] قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌، ج۳، ص۴۷۵-۴۷۶.
[۹] قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۱،ص۵۱۲-۵۲۰.

فراوانی‌ عباراتِ ناظر به‌ تصحیح‌ انگیزه‌ نیل‌ به‌ جنّت‌ و تأکید بر اینکه‌ جنّت‌، اگر برای‌ خودش‌ و برای‌ نیل‌ به‌ نعمت‌هایش‌ خواسته‌ شود، ارزشمند نیست‌، نیز حکایت‌ از چگونگی‌ فهم‌ اهل‌ تصوف‌ از جنّت‌ دارد. در منقولات‌ از عارفان‌ نامور، این‌ آموزه‌ که‌ رسیدن‌ به‌ محبوب‌ و مشاهده‌ او و انس‌ با او ارزشمندتر و فراتر از جنت‌ و نعمت‌های‌ آن‌ است‌، در عبارت‌های‌ مختلف‌ مورد تأکید قرار گرفته‌ و حتی‌ در آثار ادبی‌ عرفانی‌ نیز بازتاب‌ گسترده‌ یافته‌است‌.
[۱۰] قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، الرساله‌ القشیریه‌، ج۱، ص‌۳۰۹.
[۱۱] عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص‌۱۴۰ـ ۱۴۱.
[۱۲] عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۱۹۱.
[۱۳] عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲.
[۱۴] جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، ج‌ ۳، دفتر ۵، ص‌۱۷۳ـ۱۷۴.
[۱۵] سعدی، مصلح‌ بن‌ عبدالله‌، کلیات سعدی، ج۱، ص‌ ۴۳۷.
[۱۶] سعدی، مصلح‌ بن‌ عبدالله‌، کلیات سعدی، ج۱، ص‌ ۵۶۰.
[۱۷] شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، ج۱، ص‌ ۱۸۲.
[۱۸] شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، ج۱، ص‌ ۲۵۷.


۴ - جنت از نظر ابن عربی



اما ابن‌عربی‌، از دو منظر در باره‌ جنت‌ بحث‌ کرده‌ است‌؛ یکی‌ بر پایه‌ داده‌های‌ دینی‌ و دیگری‌ در نظام‌ عرفانی‌ خود. وی‌ در فتوحات‌ فصلی‌ را با عنوان‌ «معرفه‌الجنّه‌ و منازل‌ها و درجات‌ها» گشوده‌ و در جاهای‌ دیگر این‌ کتاب‌
[۲۰] ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۹۸ـ۳۹۹.
[۲۱] ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۳۷ـ۳۳۹.
نیز نکاتی‌ در تکمیل‌ یا توضیح‌ آورده‌ است‌. به‌ گفته‌ او دو جنت‌، یکی‌ محسوس‌ و دیگری‌ معنوی‌ و معقول‌، وجود دارد که‌ عقل‌، هر دو را «باهم‌» و به‌ مثابه‌ یک‌ واقعیت‌ درک‌ می‌کند، درست‌ مانند جسم‌ و روح‌. جنّتِ محسوس‌، همگانی‌ است‌ (یعنی‌ همه‌ اهل‌ جنّت‌ از آن‌ برخوردارند)، ولی‌ جنّت‌ معنوی‌ به‌ عارفان‌ اختصاص‌ دارد. در جنّت‌ محسوس‌، همه‌ نعمت‌ها و خواسته‌ها، از خوردنی‌ و آشامیدنی‌ و پوشاک‌ و فضای‌ عطرآگین‌ و نغمه‌های‌ پاک‌، وجود دارد؛ ضمن‌ آنکه‌ برخورداری‌ از این‌ نعمت‌ها، نه‌ برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ جسم‌، بلکه‌ صرفاً از اقتضائات‌ عام‌ جسمانیت‌ است‌. به‌علاوه‌، اهل‌ جنّت‌، با آنکه‌ مکلف‌ نیستند، رفتاری‌ بقاعده‌ دارند. متنعمانِ به‌ جنّتِ معنوی‌ نیز از جنت‌ محسوس‌ برخوردارند، اما این‌ برخورداری‌ آنان‌ را از توجه‌ به‌ حق‌، یعنی‌ بهره‌مندی‌های‌ معنوی‌ و عقلانی‌، باز نمی‌دارد. بر همین‌ اساس‌، انسان‌ها در دنیا، در نسبت‌ با جنّت‌، چهار گروه‌ می‌شوند: آنان‌ که‌ هم‌ خود خواهان‌ جنّت‌اند و هم‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌، آنان‌ که‌ به‌سبب‌ غلبه‌ احوال‌ معنوی‌ از امور حسی‌ غافل‌اند و بنابراین‌ خواهان‌ جنّت‌ نیستند، ولی‌ جنت‌ در طلب‌ ایشان‌ است‌؛ آنان‌ که‌ خواهان‌ جنت‌اند اما جنّت‌ شوقی‌ به‌ ایشان‌ ندارد (گناهکاران‌ از اهل‌ ایمان‌)؛ آنان‌ که‌ نه‌ خودْ جنّت‌ را می‌خواهند و نه‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌ است‌ (منکران‌ وجود عالم‌ آخرت‌ و ناباوران‌ به‌ وجود جنت‌ محسوس‌).

۵ - انواع جنت



جنت‌ سه‌گونه‌ است‌: یکی‌ جنت‌ اعمال‌ که‌ انسان‌ها به‌ حسب‌ مرتبه‌ای‌ که‌ بر پایه‌ رفتارهای‌ خود به‌ دست‌ آورده‌اند، به‌ آنجا می‌روند. این‌ جنّت‌ مشتمل‌ است‌ بر هشت‌ جنّتِ محیط‌ بر یکدیگر (به‌ ترتیب‌ از مرکز به‌ پیرامون‌: عَدْن‌، فردوس‌، خُلد و...) که‌ هریک‌ از آن‌ها صد درجه‌ و هر درجه‌ چندین‌ منزل‌ دارد. دوم‌ جنّت‌ اختصاص‌ که‌ ثمره‌ عمل‌ نیست‌، بلکه‌ دِهِشی‌ الهی‌ است‌ به‌ هریک‌ از بندگانش‌ که‌ بخواهد. کودکان‌ و مجانین‌ و مردمی‌ که‌ دعوت‌ پیامبران‌ به‌ آنان‌ نرسیده‌ و آنان‌ که‌ فقط‌ علم‌ به‌ توحید الهی‌ دارند بی‌آنکه‌ در آن‌ تحقق‌ یافته‌ باشند، به‌ این‌ جنت‌ نایل‌ می‌آیند. نعمتهای‌ این‌ جنّت‌ نیز شامل‌ هر دو گونه‌ حسی‌ و معنوی‌ است‌، هرچه‌ اهل‌ آن‌ بخواهند. سوم‌ جنّت‌ میراث‌، یعنی‌ جاهایی‌ که‌ طبق‌ احادیث‌، برای‌ اهل‌ دوزخ‌، اگر اهل‌ جنت‌ می‌شدند، در نظر گرفته‌ شده‌ بود و اینک‌ به‌ مؤمنان‌، هرکس‌ که‌ خدا بخواهد، داده‌ می‌شود.
امام خمینی برای بهشت انواع و اقسامی قائل است که عبارتند از:
۱- جنت افعال: این مرتبه از بهشت صورت اعمال خوب انسان‌های بهشتی است که در آخرت ظهور می‌کند، زیرا برای افعال و اعمال صالحه انسان، صورتی باطنی و ملکوتی است که در قلب و جان انسان اثر کرده و به تدریج انسان را برای ورود به بهشت اعمال، آماده می‌کند. انسان‌ها غالباً در ظل عبادات و اعمال خوب به این قسم از بهشت می‌رسند که گاهی از آن به جنت جسمانی، جنت اعمال و جنت نفس یاد می‌شود.
۲- جنت صفات: این بهشت نتیجه تهذیب نفس و ریاضت‌های سالک است که به واسطه عزم و اراده قوی شده، قلب محل ظهور اسماء و صفات می‌گردد. هنگامی که انسان اخلاق و صفات خود را بر طبق موازین شرع تعدیل کرد، اما از حیث عقل نظری به مرتبه عالی نرسید و حقایق را تنها در حد متوسط ادراک کرد، در روز قیامت به جنت متوسطین یا جنت صفات نایل خواهد شد؛ اگرچه درجاتی که متوسطان از اهل بهشت دارند، در حد لذت‌های جسمانی و محسوس است، اما از فقدان نعمت‌های روحانی ناراحت و غمگین نمی‌شوند.
۳- جنت ذات: از این بهشت به جنت لقاء و روح نیز تعبیر می‌شود، در این بهشت، تجلی و ظهور معرفت به ذات و وصول به توحید ذاتی است. در این مقام انسان از توجه به غیر حق تعالی و حتی از لذت‌های اخروی و درجات معنوی روی برگردان است. این جایگاه عالی که وصول به لذت جمال الهی و رسیدن به انوار و کمالات غیرمتناهی است، از مهمترین مقاصد اهل معرفت است و تعداد کمی از آنان به این سعادت خواهند رسید. به اعتقاد امام خمینی این اقسام سه گانه جنت رابطه مستقیمی با علم سالک دارد، یعنی علم آداب و سنن عبودیت، علم تهذیب و علم بالله و معرفت، زیرا جنت ذات، غایت معارف الهی است. جنت صفات، نتیجه تهذیب نفس و جنت اعمال، همان صورت قیام به عبودیت است.

۶ - مراتب اهل جنت



اهل‌ جنت‌ در چهار مرتبه‌ قرار می‌گیرند: پیامبران‌، اولیاء که‌ بر پایه‌ بصیرت‌ از انبیا پیروی‌ کرده‌اند، عالمان‌ به‌ توحید به‌ استناد براهین‌ عقلی‌، مؤمنانی‌ که‌ توحید را به‌ تقلید پذیرفته‌اند. تجلی‌ خدا بر اهل‌ جنت‌، در یک‌ دیدار همگانی‌ (الزَّوْر العامّ) نیز، به‌ تَبَع‌ چندین‌ روایت‌ نبوی‌، مورد تأکید ابن‌عربی‌ قرار گرفته‌ است‌.
سرانجام‌ باید جایگاه‌ وجودی دو جنّت‌ محسوس‌ و معقول‌ را در نظام‌ عرفانی‌ ابن‌عربی‌ بازشناخت‌. او به‌مناسبت‌ ذکر اسماء الهی‌ توضیح‌ داده‌ است‌ که‌ هر یک‌ از نام‌های‌ خدا در دو مقام‌ متجلّی‌ می‌شود: مقام‌ معرفت‌ که‌ منشأ علم‌ به‌عبودیت‌ است‌، و مقام‌علم‌. جنّت‌ معقول‌ حاصل‌ تحقق‌ علم‌ به‌عبودیت‌ و جنّت‌ محسوس‌ حاصل‌عمل‌ به‌اقتضائات‌ هر یک‌ از اسماء است‌. پس‌ هر کس‌ نام‌های‌ خدا را احصا کند به‌ جنّت‌ راه‌ خواهد یافت‌.
[۳۴] ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌۴۳۸.
به‌ این‌ترتیب‌، هر دو جنتِ محسوس‌ و معقول‌ با آموزه‌ اسماء و صفات‌ پیوند می‌یابد و سپس‌ در بیان‌ شارحان‌ آثار ابن‌عربی‌ تفصیل‌ داده‌می‌شود.

۷ - جنت از نگاه قیصری



قیصری‌ در مقدمه‌اش‌ بر فصوص‌ الحِکم‌، با استناد به‌این‌ اصل‌ مهم‌ در عرفان‌ ابن‌عربی‌ که‌ هر ممکنی‌ دارای‌ عین‌ ثابتی‌ در حضرت‌ علمیه‌ است‌، اظهار کرده‌ که‌ جنّت‌ ــ که‌ صورت‌ رحمت‌ حق‌ است‌ ــ عین‌ ثابتی‌ دارد و بنابراین‌ در همه‌ عوالم‌ وجود، یعنی‌ در هر دو قوس‌ نزول‌ و صعود، دارای‌ مظهری‌ است‌؛ جنّت‌ آدم‌ یکی‌ از مظاهر آن‌ در قوس‌ نزول‌ بوده‌ و آخرین‌ مظهر آن‌ در قوس‌ صعود، جنّت‌ آخرت‌ است‌.
[۳۵] آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌۵۱۶ـ۵۱۹.
آنگاه‌ گامی‌ پیشتر نهاده‌ و در عالم‌ انسانی‌ نیز مظهری‌ از جنت‌ را بازشناسانده‌ است‌: جنّت‌ صفات‌ و جنّت‌ ذات‌. او در شرح‌ فصوص‌الحکم‌
[۳۶] آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۶۴۸.
درباره‌ این‌ دو جنت‌ توضیح‌ داده‌ است‌: جنّت‌ (جنّات‌) صفات‌ عبارت‌ است‌ از متصف‌ شدن‌ به‌ اوصاف‌ «ارباب‌» کمالات‌ و متخلق‌ شدن‌ به‌اخلاق‌ حضرت‌ ذوالجلال‌، و جنّت‌ ذات‌ عبارت‌ است‌ از ظهور ربِّ هر عارف‌ بر او.
[۳۷] خوارزمی، حسین‌بن‌ حسن، شرح فصوص‌الحکم‌ محی‌الدین‌بن‌ عربی، ج‌۱، ص‌۲۹۶.
[۳۸] کاشی، عبدالرزاق‌، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، ج۱، ص۴۱.
پس‌ این‌دو جنّت‌، نه‌ در خارج‌ وجود انسان‌، بلکه‌ به‌ خودِ انسان‌ تحقق‌ می‌یابد و حقیقت‌ آن‌ «عین‌ ثابت‌» انسانی‌ است‌. نفْس‌، چون‌ از مقام‌ قلب‌ و روح‌ بالاتر رود و از حجاب‌های‌ ظلمانی‌ و نورانی‌ بگذرد، به‌ جنّت‌ ذات‌، که‌ تحقق‌ آن‌ در حضرت‌ احدیت‌ است‌، واصل‌ می‌شود.
[۳۹] آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۱۸.
[۴۰] آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص۵۲۰.
[۴۱] عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء.


۸ - جنت از نظر آملی



سید حیدر آملی‌ نیز از این‌ جنّت‌ ذات‌ با عنوان‌ «جنت‌ وحدت‌» یاد کرده‌ و آن‌ را وصول‌ به‌ حضرتِ اللّه‌
[۴۲] آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۵.
و مشاهده‌ خدا در مظاهر آفاقی‌ و انفسی‌
[۴۳] آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۳.
و ایمان‌ به‌ توحید وجودی‌ دانسته‌
[۴۴] آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۶۹.
و در بیانی‌ یکسر تأویلی‌ گفته‌ است‌ مراد از «متقین‌» در آیه‌ ۱۳۳ سوره‌ آل‌عمران‌، که‌ به‌ جنّت‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند، کسانی‌ هستند که‌ از مشاهده‌ غیرخدا کناره‌ گرفته‌ و در جنه‌المأوی‌ جای‌ گزیده‌اند
[۴۵] آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۹۵ـ۲۹۶.
بنابراین‌، جنّت‌، دست‌کم‌ با این‌ تأویل‌، ارتقای‌ نفس‌ در توحید وجودی‌ است‌.

۹ - برداشت‌ تأویلی‌ ابن‌عربی‌ از آیه‌ (وَادْخُلی‌ جنّتی‌)



آخرین‌ نکته‌ در این‌ باب‌، برداشت‌ تأویلی‌ ابن‌عربی‌ از آیه‌ آخر سوره‌ فجر (وَادْخُلی‌ جنّتی‌) است‌. در این‌ آیه‌، جنت‌ به‌ خدا (ضمیر یاء متکلم‌) اضافه‌ شده‌ و به‌ باور او، این‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ خدا جنّت‌ دارد و این‌ جنّتْ حجاب‌ خداست‌. قیصری‌ در شرحِ این‌ تعبیر توضیح‌ داده‌ است‌ که‌ اولاً جنّت‌ به‌ یک‌ امر پوشیده‌ می‌گویند و ثانیاً حق‌ هم‌، مانند عبد، سه‌ جنّت‌ (یعنی‌ سه‌ حجاب‌ یا سه‌ استتار) دارد: استتار در اعیان‌ ثابت‌ که‌ فقط‌ خدا خودش‌ را مشاهده‌ می‌کند؛ استتار در ارواح‌ که‌ حتی‌ فرشتگانِ مقرّب‌ نیز از آن‌ بی‌خبرند، استتار در عالم‌ شهادت‌. به‌ همین‌ قیاس‌، خدا جنّت‌ صفات‌ نیز دارد، یعنی‌ در صفات‌ و افعالِ خلق‌ پوشیده‌ می‌ماند. پس‌ مراد از «اُدْخلی‌ جنّتی‌» چیزی‌ جز توجه‌ دادن‌ به‌ خود نیست‌، تا معرفت‌ خدا و لوازم‌ آن‌ حاصل‌ شود.
[۴۶] حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محی‌الدین‌ بن‌ عربی، ج۱، ص‌ ۶۴۸ـ ۶۴۹.
پس‌ از ابن‌عربی‌، اصطلاح‌ جنت‌ صفات‌ و جنت‌ ذات‌ در آثار عرفانی‌ بسامد فراوان‌ یافت‌ و عملاً در کانون‌ توجه‌ قرار گرفت‌.

۱۰ - فهرست منابع‌



(۱) قرآن‌.
(۲) جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، مشهد ۱۳۸۵.
(۳) حیدر بن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ‌ هانری‌ کور بن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ ۱۳۶۸ ش‌.
(۴) ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المکیه‌، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر ۴، ۱۴۱۲/۱۹۹۲، سفر ۵، ۱۳۹۷/۱۹۷۷، سفر ۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵، سفر ۱۲، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵) حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، چاپ محمدعثمان‌ خشت‌، (قاهره‌ ۱۹۸۴ (.
(۶) شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران) ۱۳۲۰ش (.
(۷) حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محی‌الدین‌ بن‌ عربی، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
(۸) مصلح‌ بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، کلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌.
(۹) عبدالرزاق‌ کاشی‌، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، چاپ‌ محمدکمال‌ ابراهیم‌ جعفر،) قاهره‌) ۱۹۸۱.
(۱۰) محمد بن‌ ابراهیم‌ عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ ۱۳۴۶ش‌.
(۱۱) عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌ القشیریه‌، چاپ‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۲) عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌ قشیری‌، لطائف‌الاشارات‌، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۳.
(۱۳) داوود بن‌ محمود قیصری‌، شرح‌ فصوص‌الحکم‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۷۵ ش‌.
(۱۴) جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، تصحیح‌ رینولد آلن‌ نیکلسون‌، چاپ‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌ ۱۳۶۳ ش‌.

۱۱ - پانویس


 
۱. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۵۸.
۲. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶۲.
۳. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۶.
۴. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص۸۶.
۵. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۶۶.
۶. محاسبی، حارث، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌، ج۱، ص‌ ۶۴ـ۹۱.
۷. قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۲،ص۶۳۰.
۸. قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌، ج۳، ص۴۷۵-۴۷۶.
۹. قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، لطائف‌الاشارات‌ ،ج۱،ص۵۱۲-۵۲۰.
۱۰. قشیری، عبدالکریم‌ بن‌ هوازن‌، الرساله‌ القشیریه‌، ج۱، ص‌۳۰۹.
۱۱. عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص‌۱۴۰ـ ۱۴۱.
۱۲. عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۱۹۱.
۱۳. عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲.
۱۴. جلال‌الدین‌ محمد بن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌، ج‌ ۳، دفتر ۵، ص‌۱۷۳ـ۱۷۴.
۱۵. سعدی، مصلح‌ بن‌ عبدالله‌، کلیات سعدی، ج۱، ص‌ ۴۳۷.
۱۶. سعدی، مصلح‌ بن‌ عبدالله‌، کلیات سعدی، ج۱، ص‌ ۵۶۰.
۱۷. شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، ج۱، ص‌ ۱۸۲.
۱۸. شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، ج۱، ص‌ ۲۵۷.
۱۹. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۱۷.    
۲۰. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۹۸ـ۳۹۹.
۲۱. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۳۷ـ۳۳۹.
۲۲. مریم‌/سوره۱۹، آیه۶۳.    
۲۳. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۱۲-۴۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۲۴. خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۹۴، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری    
۲۵. خمینی، روح الله، کشف الاسرار، ص۱۷۳-۱۷۲، تهران، بی‌تا.    
۲۶. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۷. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۶۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۸. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۲۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۲۹. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۱۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۰. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۱۳-۴۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۱. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۱۷.    
۳۲. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۱۹.    
۳۳. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌ ۳۲۰.    
۳۴. ابن‌عربی‌، محمد بن علی، الفتوحات‌ المکیه‌، ج۱، ص‌۴۳۸.
۳۵. آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌۵۱۶ـ۵۱۹.
۳۶. آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۶۴۸.
۳۷. خوارزمی، حسین‌بن‌ حسن، شرح فصوص‌الحکم‌ محی‌الدین‌بن‌ عربی، ج‌۱، ص‌۲۹۶.
۳۸. کاشی، عبدالرزاق‌، اصطلاحات‌ الصوفیه‌، ج۱، ص۴۱.
۳۹. آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص‌ ۵۱۸.
۴۰. آشتیانی، جلال‌الدین‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحکم‌، ج۱، ص۵۲۰.
۴۱. عطار، محمد بن‌ ابراهیم‌، تذکره‌الاولیاء.
۴۲. آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۵.
۴۳. آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۷۳.
۴۴. آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۶۹.
۴۵. آملی، حیدر بن‌ علی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص‌ ۲۹۵ـ۲۹۶.
۴۶. حسین‌ بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحکم‌ محی‌الدین‌ بن‌ عربی، ج۱، ص‌ ۶۴۸ـ ۶۴۹.


۱۲ - منبع



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنت عرفانی»، شماره۵۰۷۵.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.